ملاقهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام قه، قاشق چنگال، چاقو، کارد قاشق سوپ‌خوری، قاشق مرباخوری، قاشق چای‌خوری بیل، چمچه، سرطاس فرقون، گاری، آبگردان
ملاقاتکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ردن، پیوستن، به‌همرسیدن، به‌یکدیگر رسیدن، تماس گرفتن، اجتماعی بودن، مجدداً همدیگر را دیدن پذیرفتن، استقبال کردن، مهمان‌نواز بودن، پذیرا شدن تلاقی کر
کوتهفکریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال فکری، دگماتیسم، تنگ‌نظری قطعیت خودرأیی ملانقطی (ملالغتی) بودن، سختگیری، مشکل‌پسندی متعصب، افراطی، لاهوتی خرافات نژادپرست
شخص اجتماعیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی اعی، میزبان، ملاقاتکننده، عضو فعال، مشتری همیشگی، اهل بروبیا، درخانه‌باز آدم خوش مشرب، بالا نشین، محفل نشین
تقاربفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] تقارب، همگرایی، به‌همنزدیک شدن تماس، لمس، ملاقات، معاشرت، دیدوبازدید تلاقی، تصادف، برخورد یگانگی، اتحاد نزدیکی، تقرب، مجاورت حرکت گازانبری، محاصره
ورودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ورود، ظهور، آمدن، تشریف‌فرمایی، نزولِ اجلال دخول، فرود، ملاقات وصال، حصول، اختتام، نیل، رسیدن، انجام، اتمام، موفقیت تشریف، مَقدَم، قدوم تقرب، حلول،
ازپیش تعیینشدگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ] ازپیش تعیین‌شدگی، تقدیر، جبر قرار، قرار ملاقات، وقایع آتی، نوبت هدف، عزم نامزدی، عقد در آسمانها