مقیاسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام اشل، اندازه، پیمانه، کیل بُعد، ابعاد، ابعاد هندسی(ثلاثه،سهگانه)، طول، عرض، ارتفاع، بلندی، عمق معیار
مقایسهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود یسه، تطبیق، مطابقه، مقابله، قیاس، برابری، تشابه، توازی صورت مغایرت مطابقت، انطباق، رابطه، نسبیت
مقایسهشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ] مقایسهشده، منطبق، نسبی بهتر، برتر، بدتر، کهتر معالفارق، علیالسویه
مقایسه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود مقایسه کردن، تطبیق کردن، مقابلهکردن، کنارهم گذاشتن، مغایرت گرفتن
واحدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد یکان، یک، تک، عدد صحیح، فرد، یکه، مقیاس، اشل واحدشمارش: عدد، تا، شماره، قلم، فقره، دانه، برگ، ورق، فرد، تن، نفر، رأس، سر، واحد، فروند، بند، قطعه، دست
اندازهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد دازه، ابعاد، اشل، قیاس، مقیاس، قُطر، جثه حد، قدر، مقدار، میزان، کمیت، درشتی▼، پایه، عیار، مایه، معیار پیمانه طول، عرض، ارتفاع، بلندی، عمق مساحت، حجم
فیزیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام ، علم فیزیک، علممکانیک، ماشین ماند، اینرسی ◄ تعادل بقا ◄ دیرگذری بُعد ◄ مقیاس الکتریسیته، فیزیک هستهای، علم نور، علم صدا چگالی ◄ تراکم
معیارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود بارم، میزان، معیاراندازهگیری، اِشِل، مقیاس کوک قاعده
مترولوژیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود علم اوزان و مقادیر، ابعاد، طول، عرض، ارتفاع، بلندی، عمق، اندازه سیستم متریک، متر، گرم، اهم، وات، ژول، نیوتن، توان، ماکسول واحد حجم،