قطعهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ه، یدکی، زاپاس، قلم، آیتم، جزء سازا، جزء سازنده، جزء عامل، عوامل ◄ تأثیر متعلقات، وجوه یکی از، عضو عنصر، مادۀ ترکیبی، مواد متشکله، جزء ترکیبی، افزود
منقطعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت نقطع، نامتحد، مقطع، ناپیوسته، گسسته، گسیخته جدا▼، جداشدنی▼، شکسته▼ متوقف بریده، پاره، متفرق شُل، لَق، آزاد، هرز، واگذارده مستقل تکهتکه عددوار، مقطع
عروضفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ی، رباعی، چکامه، شعر هجایی، دوبیتی، ترکیببند، مستزاد، بحرطویل، مختلفالارکان، ترجیع، ترجیعبند، مثلث، مسمط، مثمن، مخم
روسریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ی، مقنعه، چارق شال، شال گردن روبند، لچک، نقاب، برقع، پیچک، پیچه، چارقد چادر، چادرسیاه، چادرنمازی، چادرنماز عرقچین، کلاه ◄ سایر پوشیدنیها▼ باشلق، اگ
موقعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود ه، مرحله، نقطه، زمانه، وقت، دوره، اوضاع نقطۀ عطف، مقطع، لحظه، دم، زمان، ساعت، فرصت، سرموقع زمان اضطرار، بحران بهآخرخط رسیدن
قطعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ی، دریدگی، جداشدگی، انقطاع، گسل، چاک، شکاف مقطع، برش دوراهی قطع اندام (عضو) اختصار پیشگیری ✑ شقاق