مقایسهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود یسه، تطبیق، مطابقه، مقابله، قیاس، برابری، تشابه، توازی صورت مغایرت مطابقت، انطباق، رابطه، نسبیت
مقایسهشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ] مقایسهشده، منطبق، نسبی بهتر، برتر، بدتر، کهتر معالفارق، علیالسویه
مقایسه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود مقایسه کردن، تطبیق کردن، مقابلهکردن، کنارهم گذاشتن، مغایرت گرفتن
مقتضیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی قتضی، مصلحتآمیز، مصلحتی، توصیهشده، مناسب، بهحق ضروری، واجب، بایسته، جبری لازم، موردنیاز سیاسی، انتخابشده، سیاستآمیز، استصوابی، چاره، علا
مقایسهشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ] مقایسهشده، منطبق، نسبی بهتر، برتر، بدتر، کهتر معالفارق، علیالسویه
مقایسه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود مقایسه کردن، تطبیق کردن، مقابلهکردن، کنارهم گذاشتن، مغایرت گرفتن
مناسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه سته، مقتضی، برازنده، مناسب مقام، باب، درخور، اندازه، بایدوشاید شایسته، ذیصلاح، قادر، توانا، لایق، اهل بایسته، مقتضی میزانکردنی، قابل انطباق، قابل
گذشتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان شته، ماضی، زمان گذشته، قدیم، سابق، قبل، زمان پیش دوران گذشته، ایام (عهد) گذشته، زمانهایقدیم، تاریخ عهد بوق بازنگری اسلاف، گذشتگان، پیشینیان، اجداد ◄