متداومفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، مسلسل، بی‌وقفه، مداوم، پیوسته، دائم، گردشی، مستمر، بی‌انقطاع، بدون وقفه، بی‌امان دنباله‌دار، ادامه‌دار، پشت‌دار، سریال، مکرر پیاپی، پی‌درپی، یک‌بند
مقتدرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام قتدر، ذیصلاح، درقدرت، صاحب‌منصب، قادر، توانا چیره، مستولی، غالب، متبوع، تبعیت‌شده، مطاع، اطاعت‌شده، متنفذ، بانفوذ، مالک‌الرقاب، صاحب‌اخ
اقتدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام قتدار، قدرت سیاسی، فره، قدرت قانونی، اتوریته، ولایت رهبری، هژمونی، مدیریت، حاکمیت، حکمرانی▼ سلطنت، پادشاهی، امپراطوری، فرۀ ایزدی، ظل خد
رهبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه شوا، سرور، سرگروه، راهنما، مقتدا، پرچمدار ولی‌فقیه، امام، ولی امر پیامبر زمامدار، زعیم، رئیس، کفیل، بزرگ قوم، ریش‌سفید، کدخدا، شیخ، قطب، خ
رفرمیستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ت، مصلح، اصلاح طلب، مصلح اجتماعی، مصلحِ جهانی رهنما، دلیل، مقتدا، پیشوا، رهبر بهبوددهنده، ترمیم کننده، ویراستار تعمیرکننده: پینه‌دوز، تعمیرکا
راهنمافرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن َد، بلد راه، قافله‌سالار، سرگروه، مشعلدار، پیشرو، جلودار، طلیعه، عصاکش مشاور مقتدا، پیشوا، رهبر
روحانیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب م] روحانیت، روحانیون عالم، روحانی، ملا، آخوند، آقا، شیخ، سید، مفتی، خلیفه، طلبه، امام، امام جماعت، مجتهد، مرجع‌تقلید، مقتدا حجت‌الاسلام والمسلمین، آ
مسلم گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال گرفتن، مبتدا گذاشتن، فرضکردن قرار دادن، گذاشتن، مطرح کردن