مقابلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ابل، روبرو، رودررو، متقابل، محاذی، معکوس، واژگون جلو، جلویی کاملاً مقابل، قطبی جهتدار پشتی متضاد
مقابل بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد مقابل بودن، جلوی رو بودن، درجلو قرار گرفتن، جلو بودن، شاخ بهشاخ شدن اثر مخالف داشتن، تقابل داشتن مخالفت کردن، ضدیت داشتن قطب مخالفبودن
مخابراتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ابرات، ارتباطات، فناوریاطلاعات، پست، تلگراف، تلفن، مُرس مخابرات ماهوارهای، علامت، پیام، خبر الکترومغناطیس، برقاطیس اینترنت، بزرگراه اطلاعاتی
جهت مقابلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد مقابل، طرف مقابل، طرف دیگر عقبگرد، برگشت، پشت، عقب قطبی بودن، قطبِ مخالف، قطبین مخالف، شمال وجنوب، مغرب و مشرق، ضدین جریان آبمخالف، باد مخالف، مخال
خطوط مخابراتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی مخابراتی، کانال تلویزیون، موجرادیو، میکروویو فیبر نوری خط تلگراف، خط تلفن
مقابلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ابل، روبرو، رودررو، متقابل، محاذی، معکوس، واژگون جلو، جلویی کاملاً مقابل، قطبی جهتدار پشتی متضاد
مقابل بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد مقابل بودن، جلوی رو بودن، درجلو قرار گرفتن، جلو بودن، شاخ بهشاخ شدن اثر مخالف داشتن، تقابل داشتن مخالفت کردن، ضدیت داشتن قطب مخالفبودن
مخابراتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ابرات، ارتباطات، فناوریاطلاعات، پست، تلگراف، تلفن، مُرس مخابرات ماهوارهای، علامت، پیام، خبر الکترومغناطیس، برقاطیس اینترنت، بزرگراه اطلاعاتی
جهت مقابلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد مقابل، طرف مقابل، طرف دیگر عقبگرد، برگشت، پشت، عقب قطبی بودن، قطبِ مخالف، قطبین مخالف، شمال وجنوب، مغرب و مشرق، ضدین جریان آبمخالف، باد مخالف، مخال
خطوط مخابراتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی مخابراتی، کانال تلویزیون، موجرادیو، میکروویو فیبر نوری خط تلگراف، خط تلفن