بنیادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد مبنا، اصل، بنیان، زیربنا، شالوده، کف اتاق، بستر، سنگفرش، [ فرش 226]، پا[ی]، پایه▲ بنا، ارکان، ستون▼ ریشه، بیخ، پی، تَه، بُن، خشت اول، سرآغاز
بازندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل ، مغبون، متضرر، زیاندیده، مالباخته سرهمبند صید، آدم ساده، مرئوس ازآنجا راندهو ازاینجا مانده، مادرمردۀ چادربرده منقرض شکستخورده▼ قبول نشده، ر
سوگندنخوردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال دنخورده، تأییدنشده، ثابتنشده بدون مبنا، ساختگی، بیاساس
شخص پیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان شخص پیر، پیر، بزرگسال، سالمند زوج پیر پیرانهسر مرشد، قطب، پیر خرابات، پیر مغان، کاهن، پیردیر، مراد، پیرطریقت شیخ، دانای قوم، عالم، حکیم، دانا، شخص