معیارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود بارم، میزان، معیاراندازهگیری، اِشِل، مقیاس کوک قاعده
مارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل خزنده، اژدها، افعی ماربچه، مارماهی زنگی، جعفری، کبرا، کفچهمار هندی، عینکی، اژدرمار (ماربوآ ) مارمولک، سوسمار، خزندگان کِرْم [خزنده] مارِ نیرنگ، فر
واحدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد یکان، یک، تک، عدد صحیح، فرد، یکه، مقیاس، اشل واحدشمارش: عدد، تا، شماره، قلم، فقره، دانه، برگ، ورق، فرد، تن، نفر، رأس، سر، واحد، فروند، بند، قطعه، دست
عامل آزمایشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ، میزان، معیار، استاندارد، ملاک، ، عیار، محک، مُعَرف، اندیکاتور مترولوژی، واحد شمارش ◄ واحد وسیلۀ اندازهگیری، وسیلۀ سنجش، ابزارسنجش
قاعدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم رمول، اصل، آیین، میزان، معیار، ضابطه، نورم، ارزش، ناموس، دستور، اصول، فریضه مقررات، قانون هامورابی، کُد، کُد ناپلئونی، قانون استاندارد، رویه، روش، شی
مقیاسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام اشل، اندازه، پیمانه، کیل بُعد، ابعاد، ابعاد هندسی(ثلاثه،سهگانه)، طول، عرض، ارتفاع، بلندی، عمق معیار
اندازهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد دازه، ابعاد، اشل، قیاس، مقیاس، قُطر، جثه حد، قدر، مقدار، میزان، کمیت، درشتی▼، پایه، عیار، مایه، معیار پیمانه طول، عرض، ارتفاع، بلندی، عمق مساحت، حجم