معبدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ستشگاه، عبادتگاه، هیکل، خانۀ خدا، کعبه، مکان مقدس▼، مسجد▼، مصلا، کنیسه، کلیسا، آتشکده، آتشگاه آستان، زیارتگاه، عتبات، امامزاده، نمازخانه بتکده، بتخا
عیاشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ] عیاش، مست، شخص معتاد معاشرتی، آدم اجتماعی، اهل گردش، جهانگرد دمدمی، ولنگار، ول
خدا: اللهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب مزدا، مزدا، معبود، پروردگار، خداوند، الاه (اله)، باراله، حق، احد، هو، قادر مطلق، باریتعالی، خداوند عالم، آفریدگار، خالق، آفریننده، پدیدآورنده، علتا
بیمار بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یمار بودن، مبتلا بودن، دچاربودن، رنج بردن، خوب نبودن، طوریش بودن اعتیاد داشتن، معتاد شدن بستریشدن، دربیمارستان پذیرفته شدن بیمارشدن، دچار تهو
پسروندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت سرونده، مرتجع، اُمل، وحشی، شخص خام 699 عقبافتاده، عقبمانده معاود، عاید، بازگردنده مرجوعی، برگردان
شیفتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال یفته، مشتاق، مجذوب، هواخواه، متعصب، غیور، معتاد، فدایی، مخلص، آدم خودرأی پشتیبان، خوشسلیقه، صاحبنظر