مقصرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات گناهکار، عاصی، معصیتکار، مجرم، بزهکار، محکوم، مظنون، مداخلهگر، متهم، نکوهیده سابقهدار
گناهکاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ری، مجرمیت، خلافکاری، جنایت، وحشیگری، قانونشکنی، معصیت، شرارت، تقصیر، بیعفتی، خودفروشی همدستی، دخالت، تبانی، زدوبند، بندوبست، گاوبندی، شراکت
خودفروشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات وشی، فحشا، روسپیگری، معصیت روسپی، زن بدکاره، فاحشه، قحبه، جنده، خودفروش، هرجایی، ◄ زن هرزه
بیعفتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، هرزگی، فساد، ضلالت، انحراف، ولگردی، زشتی، بیشرمی، بیحیایی، فسق، شهوتپرستی، نفس پرستی زنبارگی، زناکاری، عیاشی، الواطی، هیزی، چشمچرانی، هوسر
همراهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد همراهی، همگامی، باهم بودن، پیوستگی، اتحاد مشایعت، معیت، التزام، التزام رکاب، ملازمت، ملازمه، مصاحبت، همدمی، یکدلی، همنشینی، معاشرت، مجالست، صحبت، حشر