سنگ معدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دن، سنگ آهن، ذغال سنگ، بُکسیت، سایر سنگها کانیها▲، صخره معدنشناسی، سنگهای آذرین (ماگمایی، آتشفشانی): گرانیت، بازالت، ماگما، سنگهای رسوبی: رسوب
حفاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل خاکبرداری، حفر، گودبرداری، پیکنی، لایروبی قبر، گور، خاک، مقبره معدن، کان، تونل، نقب، میلۀ چاه، دالان زیرزمینی بادکش لانۀ زیرزمینی قطار زیرزمینی، متر
حفاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت برداری، حفر، گودبرداری، پیکنی، لایروبی، معدنکاری، معدنکاوی، آتشباری قبر، گور، خاک، مقبره معدن، کان، تونل، نقب، میلۀ چاه، دالانزیرزمینی لانۀ زیرز
معدنچیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ، حفار، حفر کننده، کارگر معدن، کوه کن گورکن چاهکن، مقنی لایروب، کشتی لایروبی ◄ معدنچی
استخراجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] استخراج، خارج کردن بهزور، درآوردن بهرهبرداری از معدن، معدنکاری، معدنکاوی، حفاری▼ عصاری، آبمیوهگیری، آبگیری، اعتصار، آب کشیدن، آب گرفتن آهنگد