مظروففرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ] مظروف، محتویات، محتوا مفاد، مضمون، مندرجات، مطالب مواد متشکله، اجزا، اجزای سازنده، عوامل، عناصر، عامل، عنصر، مادۀ ترکیبی، جزء سازا، جزء سازنده
معروففرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ده، محبوب، زبانزد، نامدار، نامی، نامآور، بلندآوازه، پرآوازه، تاریخی، ممتاز، برجسته، سرشناس، مشهور بارز، مشخص، قابل توجه گاو پیشانی سفید
مقدار محدودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت دود، حداقل، حداکثر، ماکزیمم، سقف، غایت، حد حد نصاب، حضور سنجش، اندازهگیری، توزین کوپن، تکه، سهم مشت، خروار، وجب محتوا، محتویات، مظروف توده، مقدار ز
قطعهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ه، یدکی، زاپاس، قلم، آیتم، جزء سازا، جزء سازنده، جزء عامل، عوامل ◄ تأثیر متعلقات، وجوه یکی از، عضو عنصر، مادۀ ترکیبی، مواد متشکله، جزء ترکیبی، افزود
درونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد اخل، تو، اندرون، بطن، دل، مغز، لُب، روح، نهان، نهاد، میان حیاط، صحن، اندرونی، محل، حرم، مأمن فطرت، جوهر هسته، مرکز نفوذ، دخول اشباع، حضور انتشاردر د
مالالتجارهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی التجاره، کالا، متاع، جنس، مال، موجودی، استوک، بار داروندار، دارایی موجودی انبار، انبارداری، مظروف
جزء اساسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود هم، مادۀ اصلی، جزء تشکیلدهنده، باطن، عمق، محتوا، مغز، لُب، اسطقس، جنس، عین، ذات، هسته، جوهر اصل، نشانه، نقش، ملازم، منضمات توانایی، فضیلت، هنر، حُس