مطلعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ق، باخبر، مستحضر، آگاه، آگه، واقف، درجریان، متوجه بااطلاع، آشنا، وارد، بصیر، علیم، محیط، مسلط، دانا، کتابخوان خبردار، توجیهشده باتجربه، مجرب
مزیّنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، دکور شده، پیراسته، مرصع، مهذب، طلاکاری شده، مرواریددوزی، مرواریدنشان، مرواریدی، مطلا، معرق ملون اتوکشیده، مرتب، منظم منقش، دارای نقشونگار
هنرهای تزیینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی تزیینی، باغسازی، آرشیتکتور، دکوراسیون داخلی، مجسمهسازی، هنرنقاشی گلسازی، منبت کاری، خاتمکاری، تذهیب، مطلاسازی، نقرهکاری، افشانزنی، مقرنس
مالیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی یدن، مالاندن، کشیدن، تراشیدن، خراشیدن، ساییدن، خوردن، اصطکاک ایجاد کردن اصطکاک پیدا کردن
پُرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت لبریز، مملو، سرشار، لبالب، غنی، مالامال، انبوه، آکنده، مشحون، فراوان، وافر تکمیل، کامل▲ اشباعشده، سیر، مغروق، غرقه جاری، بیامان، یکریز، مداوم، پر