طبقهبندی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، دستهبندی کردن، گروهبندی کردن، گروه گروه کردن، دسته دسته کردن، مرتب کردن، درجه بندی کردن، ردهبندی کردن، دانه بندی کردن، ریزودرشت کردن، دسته کردن،
طبقهبندیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم طبقهبندی، تعیین، تشخیص، تعریف طبقه، مقوله، کلاس، مجموعه، زیرمجموعه، جزء، زمره، جرگه، قشر، نوع▼، تیره▼، بخش شاخه، واحد، اداره، معاونت، دپارتمان، حوزه
طبقه متوسطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی وسط، کسبه، بازرگانان، شاغلین حرفه ای، کارمندان، بورژوازی
مقایسهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود یسه، تطبیق، مطابقه، مقابله، قیاس، برابری، تشابه، توازی صورت مغایرت مطابقت، انطباق، رابطه، نسبیت
همطرازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت زی، همارزی، همانندی، مطابقه، یکسانی معاوضهپذیری، قابلیت تبادل، معادله، جایگزینی، قابلیت جانشینی، جانشینی، تغییر متقابل اکیوالانس، ایزوتروپی تبادل،
بازماندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت بازمانده، وارث، یادگار، جانشین، ذینفع بیوه، مطلقه بازماندگان، اعقاب برکنارشده، مردود
چندلایهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد دلایه، پوستهپوسته، چندلا، مطبق، لایهلایه، ورقهورقه، متورق منطقهبندیشده پوشیده