مزهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی م] مزه، طعم ذائقه▼، سلیقه مزههای مختلف: شیرین، ترش، تُند، پرمزه▼، شور، خوشنمک، خوشمزگی تلخ، بدطعمی
مسخرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی مسخره، مضحک، ازمُد افتاده، آنتیک مهمل، چرند، مزخرف، نامعقول شخص مسخره ◄ مقلد، بذلهگو، ظریفطبع
مسخره بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی سخره بودن، آدم را به خندهانداختن، مضحک بودن، سرگرم کردن، احمقانه بودن، احمقانه رفتار کردن خنداندن
غیرعادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم بیرویه، بیحساب، نسنجیده، بدون قانون و قاعده، بیقاعده، نامتعارف ناشناخته، خارجی نادر مضحک، مسخره، استثایی، عجیب، شگفت آور، فاحش، اغراق آمیز
نامعقولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال محال، غیرمنطقی، باطل، مضحک، مزخرف، لاطائل، نابهجا، بیمورد، بیجا، ناحساب، بدون معنی، بیمعنی پوچ، عبث ناموجه، باطل متناقض غیرممکن
آدم سادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط آدم ساده، احمق، شخص خام، مضحکه، بَبو مظلوم، بازیچۀ دست، آلت دست، آلت ◄ ابزار صید [صورت صفتی:] معصوم، بیگناه، بیتزویر، ناشی