مربوط بهآبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی بهآب، آبی، آبکی، رقیق، کمرنگ، مرطوب، تَر، نمناک، نمدار، نم، ئیدرو پُرآب، خیس، آبدار، شل، نازک، نرم روان، سیال، مایع هیدراته آبکش
مربوطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ربوطه، مرتبط، مربوط بهموضوع، دربارۀ موضوع، هموند، منطقی ذیربط، ذینفع مناسب، بهجا، دقیق، حسابی، منطبق مهم ماوضعله
مربوط بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ط بودن، مرتبط بودن، ربطداشتن، ارتباط داشتن، بازگشتن، بستگی داشتن، ازعوامل موثر بودن، اثر داشتن، تأثیرداشتن راجع بودن، در بارۀ چیزیبودن، دور زدن، سر
مربوط بهحروففرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه فت] مربوط بهحروف بهحروف، الفبایی، هجیشده صفات حرف: متحرک، محرف، مرخم، مشدد، مصغر، مضموم، مفتوح، مکسور، ملفوظ، شکسته
ثبتشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، ضبطشده، مضبوط، درپرونده، مکتوب، کتبی مندرج، مرقوم سابقهدار، پیشینهدار تاریخی یادگاری
محفوظفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی حفوظ، پوشیده، لباسپوشیده، ملبس، محجبه، مستور درپرده، درسایه، سایه زرهپوش، دوجداره حمایتشده مضبوط چشمبسته
سفتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت م، چسبیده، سرجا، سر جای خود، کیپ، استوار سخت، چگال، یکپارچه، منسجم چسبان، تنگ گیرکرده، لحیم شده، پرچشده، ناگشودنی مرتب، متقن، متین، مضبوط
منظمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم منظم، طبق مقررات، مرتب، باقاعده، هماهنگ مقرر، قانونی، بانسق، بانظم منتظم، منضبط، مطیع قانونمند، سیستماتیک، تحتکنترل، مضبوط آراسته، مرتب اتوکرده، چین