مصوبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ده، قطعی، پذیرفته، مجاز، تنفیذشده، مؤید، مرضیالطرفین، مصدق، مصوبه، مثبت
صدادارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ر، باصدا، مصوت، پرسروصدا، رسا، قابلشنیدن، شنیدنی، مسموع، طنینانداز، مرتعش زیر، بالا، غنهای، مدی
تأییدشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص یدشده، مصوب قابلقبول، بهجا، وارد، مسموع، معقول، موجه◄ منطقی، باورکردنی، تأییدکننده
مرگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ومیر، درگذشت، موت، شهادت، احتضار، اجل، فوت، وفات، رحلت، ارتحال، ممات، سقط فنا، مردگی، نابودی، تلف، نیستی، عدم فانی بودن، زودگذری خودکشی، کُشتن،
ایمنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یبناپذیر، رویینتن، مصون، تسخیرناپذیر، درامان، مطمئن امان، بزینهار، مأمون، بیترس، سالم، عافیتطلب
معاففرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ت] معاف، بخشوده معذور، مصون، ناپاسخگو، مستقل معاف ازحقوق گمرکی، دیوتیفری، رایگان غیرمشمول، مستثنی