معبدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ستشگاه، عبادتگاه، هیکل، خانۀ خدا، کعبه، مکان مقدس▼، مسجد▼، مصلا، کنیسه، کلیسا، آتشکده، آتشگاه آستان، زیارتگاه، عتبات، امامزاده، نمازخانه بتکده، بتخا
مالیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی یدن، مالاندن، کشیدن، تراشیدن، خراشیدن، ساییدن، خوردن، اصطکاک ایجاد کردن اصطکاک پیدا کردن
پُرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت لبریز، مملو، سرشار، لبالب، غنی، مالامال، انبوه، آکنده، مشحون، فراوان، وافر تکمیل، کامل▲ اشباعشده، سیر، مغروق، غرقه جاری، بیامان، یکریز، مداوم، پر
افقی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ر کردن، صافکردن، مستقیم کردن، خواباندن، مالاندن، پخش کردن، گستردن، لِه کردن، باخاکیکسان کردن، برانداختن، انداختن، ساقط کردن، سست کردن