متفاوتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه فاوت، متباین، بیشباهت، نامشابه، سوا، جدا، تطبیقناپذیر ابتکاری، نامقلد، نوآور مرکب، ناهمگن جوراجور، متنوع منحرف ناسازگار ناجور، نابرابر مغایر تک،
متفاوت بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه فاوت بودن، تمایز داشتن، اختلافداشتن، تباین داشتن، مشابه نبودن، فرق داشتن، منحرف شدن مغایر بودن، ناسازگار بودن متغیر بودن، تغییر کردن
متفاوت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه وت کردن، نامشابه کردن، بهشکلدیگر آوردن تمیز دادن عوض کردن، تغییر دادن، تبدیل کردن تصویر غلط دادن بههم ریختن، بدشکل کردن استتار کردن، ریاکارانه پو
شفاففرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی فاف، زلال، شیشهای، بلوری، روشن، سفید براق، صیقلی، مثل آینه، اطلسی، متالیک، جلادار، منعکسکنندۀ نور، روشن نازک، حریری متلألی، وهاج، متبلور، مصفا
پاکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کیزه، منزه، شسته، شستهشده، آبشور، تمیز، دستنزده، براق، طاهر، نظیف، بیآلایش پرداخته، سترده، زدوده طاهر، مطهر، منزه، مهذب، مباح مبرا، بیگن
لذتبخشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی لطیف، تازه، مطابق میل، هموار، مساعد، سازگار، آبدار، دلپذیر، باحال، جالب توجه، مثبت، خوشایند، دلپسند، سرگرم کننده، پسندیده، عالی، نیکو خرم،
نامشابهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ] نامشابه، متفاوت، متمایز ناجور، نابرابر ابتکاری، نوآور بیبدیل، متجدد