مستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، سرمست، کیفور، دیوانه، سیاهمست، الکلی، عرقخور، میخواره مستانه شنگول، کیفور، پاتیل، الکیخوش دارای سردرد، خمار شخص مست، مشروبخوار، عیاش
مندرآوردیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] مندرآوردی، تازه، [غلط] مصطلح مفرس، معرب زایا
غلط دستوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] غلط دستوری، غلط گفتاری، دستورزبان غلط غلط مصطلح، خطا غلط املایی اشتباه لفظی، اشتباه لپی
مرسومفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام معمول، متعارف، متداول، باب، رایج، مصطلح، مقرر، همیشگی، معهود، روتین، مأنوس▼ نهادینه، جاافتاده عرفی، متعارفی، همیشگی، دارای کاربرد، مستعم
پیامبرگونهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ونه، رستگارکننده، ناجی، منجی، مسیح، مسیحایی پیامبری، محمدی، مصطفوی، مسیحایی، یسوعی، اولوالعزم، مبعوث، مرسل، فرستاده شده (از سویخدا)، معجزهگر
انسان والافرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات والا، انسان نمونه، ابرمرد، آدم نازنین، شخص فرشتهخو، شخص نیکسیرت، شخص شریف، مرد خوب، امام، نمونۀ کمال مصطفی، پیامبر علی (ع)، مولیالموحدین پیر،