مشکوکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال شکوک، شکاک، بدبین، بداندیش، ظنین، کافر فرصتطلب حسود دودل، مردد ◄ شکاک
مشکل سخنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه مشکل سخن، آفازیا، ناخوشی بیزبانی، بیصدایی لکنت، لکنت زبان، زبانگرفتگی، تپق، عدم تلفظ حرف ر، صحبت نوکزبانی مفهوم نب
مشکلپسندیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی پسندی، باریکبینی، نازکی، قوۀ تمیز، خوشسلیقگی، دقت، انتخاب، لطافت طبع، ظرافت وسواس آرمانگرایی، ایدهآلیسم
مشکلپسندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی شکلپسند، باریک بین، ظریف، دقیق، کمال طلب، وسواسی نازک نارنجی تمیزدهنده، سختگیر، مقدسمآب آدم کمالطلب، ایده آلیست، خلوصگرا ملا نقطی
مشکلپسند بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی مشکلپسند بودن، سختگیر بودن، انتخابکردن، بحث کردن، تمیز دادن تقبیح کردن، استقبال نکردن، دستچین کردن
مشکل سخنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه مشکل سخن، آفازیا، ناخوشی بیزبانی، بیصدایی لکنت، لکنت زبان، زبانگرفتگی، تپق، عدم تلفظ حرف ر، صحبت نوکزبانی مفهوم نب
مشکلپسند بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی مشکلپسند بودن، سختگیر بودن، انتخابکردن، بحث کردن، تمیز دادن تقبیح کردن، استقبال نکردن، دستچین کردن
سیاهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی اه، مشکی، سیهفام، زغالی، نوکمدادی، پرکلاغی، قیرگون سوخته، آفتابسوخته ◄ گرم شده چشمسیاه، موسیاه، سیهپوش سیهچرده، تیره، برزنگی، سیاهپوست پر
سخت بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ن، مشکل بودن، باریکشدن، خطرناک شدن، حساس شدن، زحمت دادن، مشکلی درکاربودن، اما داشتن، کلافه کردن، زحمت دادن، گیج کردن، مانعبودن
دشوارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) خت، مشکل، ناراحت، پرزحمت، پردردسر، دستگیر، شاق، صعب، صعبالعبور، سهمگین صعبالوصول، صعبالحصول، دستنیافتنی بغرنج، غامض، پیچیده