مشروط [اصلاحی]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال مشروط [اصلاحی]، محدودسازنده، تعدیلکننده، اصلاح کننده متمم، اصلاحی ملحوظ
مشروطکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال ] مشروطکردن، محدود کردن، تخفیفدادن درنظر گرفتن، بهحساب آوردن، اماداشتن
مشروطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی وابسته مشروط، تعهدزا، الزامآور، محدودکننده موقتی مشکوک بحثانگیز، مورداختلاف
زمان مشروطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان سم] زمان مشروط وقوع مشروط بههمزمانی بااتفاق دیگر، همزمانی گاهگیر، گاهگاهی، هرازگاهی
نوشیدنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نوشابه، آشامیدنی، شراب، مشروب، شربت، اشربه، اکسیر آب، آبمعدنی، آب قند نوشیدنی گرم، قهوه، نسکافه، چای، شیرکاکائو، تیبگ معجون، آبمیوه، افشره، نکتار
مستیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ] مستی، سُکر، عدم اعتدال شُرب خمر، میگساری، عیاشی، نوشیدن شراب کِیف، بیخودی، نشئگی، خلسه سکسکه، لغزش زبان، مشکلِ سخن عربده بزم، شرب ساغرریزی خما
نوشیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت شامیدن، سَر کشیدن، بالا رفتن، بالا زدن، بالا انداختن، قلپقلپ خوردن، جرعهجرعه نوشیدن چشیدن، خوردن، آب خوردن، آببرلب نهادن آب دادن، چشاندن، مشروب ک
مواد مخدرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ر، نارکوتیک، مواد، تریاک، هروئین، مورفین، آرامشبخش تریاک، افیون، خشخاش حشیش، علف، گراس، ماریجوانا مواد توهّمزا، الاسدی اعتیاد تلخی، مشرو