قطبنمافرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نما، مغناطیس جهات قطبنما: شمال، شرق، جنوب، غرب، خاور، باختر، مشرق، مغرب، شمال (شرقی، غربی)، جنوبِ (شرقی، غربی) قبله، کعبه، مکه، مکان مقدس
جهت مقابلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد مقابل، طرف مقابل، طرف دیگر عقبگرد، برگشت، پشت، عقب قطبی بودن، قطبِ مخالف، قطبین مخالف، شمال وجنوب، مغرب و مشرق، ضدین جریان آبمخالف، باد مخالف، مخال
سرزمینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام خطه، مُلک، کشور، ارض، قلمرو، دیار، سامان، وطن، میهن، موطن، مرزوبوم کشور، متصرفات، مملکت ◄ سازمان سیاسی وادی، بیغوله باخترزمین، مشرقزمین، مغربز
اهالی بومیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام بومی، ساکنان اولیه، عشایر، ایلات بومی، محلی، اهل، بلد، بیاباننشین، بدوی، چادرنشین، ایلیاتی، ایلی، کوچکننده قوم، اقلیت، قبیله، ایل، طایفه، سبط،
محتملفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال تمل، احتمالی، مترقبه، شدنی، محتملالوقوع، طبیعی، قابلانتظار مستعد