مجنونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال مجنون، دیوانه، روانی، بیخود زنجیری، هار خُل، چِل، آغوداغ، کمعقل مخبط وسواسی، مالیخولیایی، مردد، نامصمم، دودل عقبافتاده، عقبمانده، مختل
مجنونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال مجنون، دیوانه، روانی، بیخود زنجیری، هار خُل، چِل، آغوداغ، کمعقل مخبط وسواسی، مالیخولیایی، مردد، نامصمم، دودل عقبافتاده، عقبمانده، مختل
دیوانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال دیوانه، مجنون، خُل، روانی دیوانۀ زنجیری بیمار روانی مجانین [صورت صفتی◄] مجنون
عاصیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم اغی، یاغی، مخالف، فرد مخالف، فرقهگرا یلخی، عضوحزب باد ناجور، اوباش، متخلف مجنون، آدم شیفته آدم تنها، رانده
بیمارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی بستری، مریض، مبتلا، دچار، مبتلا بهمرض مشخص▼ عاجز، علاج ناپذیر، درحال موت، مردنی مجروح، زخمی، شوکه، مصدوم، مضروب، آسیبدیده رنجور، دردمند، نا