مستیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ] مستی، سُکر، عدم اعتدال شُرب خمر، میگساری، عیاشی، نوشیدن شراب کِیف، بیخودی، نشئگی، خلسه سکسکه، لغزش زبان، مشکلِ سخن عربده بزم، شرب ساغرریزی خما
هشیاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ] هشیاری، هوشیاری، عدم مستی مخالفت باشرب خمر، تدین، کفاره دادن بیداری، آگاهی، فعالیت فکری، فعالیت، وقار پرهیز ازمسکرات، پرهیز ازمشروب، پرهیز، ام
بیداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه آگاهی، هوشیاری، شعور، فعالیت فکری، عدم مستی، هشیاری انتباه، ازغفلت بیرون آمدن
مهیجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام یج کننده، هیجانآور، هیجانانگیز، جالب توجه، محرک، مستی آور، سرمست کننده
سَمّیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی مومکننده، زهرآگین، مُخدّر، مستیآور، گندیده، مهلک، کشنده زهرآلود، سمآلود، سمدار
کافهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ن، قهوهخانه، چلوکبابی، کافهتریا، تریا، کافیشاپ، کانتین، کافینت، نتکافه، محل تغذیه میخانه [◄ مستی 949] چایخانه