متحیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن ت، گیج(شده)، انگشت بهدهان، دچار بهت و حیرت، حیران، مات، متعجب، شگفتزده، نامطمئن
تبدیلشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر یلشده، تغییریافته، حلشده، جذبشده، مسخشده، مسخ، دگرگون، مستحیل درحال شدن، گذرا، انتقالی، رشدیابنده متأثر، تأثیرگرفته ذوبشده، مایعشده یخزده، من
شکل گوشهدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل دار، سهگوش، مثلث، چهارگوش، مربع، مستطیل، شکل مقعر، شکل محدب لوزی، ذوزنقه، متوازیالاضلاع هرم، مکعب، منشور، مخروط
چهارگانگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد م] چهارگانگی، چهارتایی چهار، چهارم، چهارمین ربع، فصل، یکچهارم چهارضلعی، چهارگوشه، مربع، مستطیل، مربعمستطیل، لوزی، ذوزنقه، متوازیالاضلاع تربیع چهار
متغیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر متحول، قابلتغییر، ناپایدار، بیثبات، متزلزل، غیرثابت، دارای نوسان، نااستوار، سست، لرزان، دگرگونشونده متلون، هزاررنگ، بوقلمون، دمدمی موقتی، گذرا،
دستخوش تغییر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر غییر بودن، متحول بودن، فصلی بودن، یک جا بند نشدن، متحرک بودن، همواره تغییر کردن، متغیربودن تردید داشتن