مأمنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ت، پناهگاه، خلوتگاه، کنج عزلت، گوشۀ خلوت، گوشۀ انزوا، گوشۀ دنج جای تحصن، ملجأ، مأوا، حرم، حریم مقدس، محراب منطقۀ حفاظتشده، محدودۀ ممنوعه حرز
صفات دَرد: سختفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی جانکاه، تیز، شدید، عمیق، گران، سنگین، حاد، مزمن، التیامناپذیر، جانسوز، رنجآور، جانگداز، غیرقابلتحمل مستمر، خفیف گزنده، زننده، نافذ، مؤثر، ن
ضعف جسمانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ناخوشی▼، بیحالی، بیبنیگی، ناتندرستی، سستی، ناتوانی بدنی، حالنداری، کسالت، ابتلا، ناسلامت، ناسلامتی، ناسالمی، علیلی، درد، دردمندی، رنجوری، ح
مزه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زه کردن، چشیدن، مزمزه کردن، پسندیدن، لیسیدن، لب زدن خوشمزه کردن، اشتهاآور کردن خوشمزه بودن
امیدوارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی دوار، آرزومند، متمنی، جاهطلب، قصد کرده، چشمبهراه، چشمبردر، منتظر تشنه، تشنهدل پشتگرم آرمانگرا کاندید، نامزد، داوطلب، (لیست انتظار)، را
محل استراحتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه تراحت، آسایشگاه، استراحتگاه، مأوا، مأمن پناهگاه، جانپناه، حفاظ پانسیون، خوابگاه، مَسکَن پلاژ، تفریحگاه، محل تفریح مسافرخانه، مهمانسرا محل