مرهمگونهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ، مُسَکّن، آرامبخش، آرامشبخش، تسکیندهنده، تخفیفدهنده، تببر، ضدخارش موجب آرامش خاطر، دلارام، دلنواز نرم
چربکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ربکردن، مرهم مالیدن، مرهمگذاشتن، پماد زدن، کِرِم زدن، کره مالیدن واکس زدن، براق کردن، جلا دادن، صیقلی کردن، روشن کردن، درخشان کردن روان کردن
خمیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی یز خمیری، ضماد، مرهم، کِرم، بتونه، پوره، گوشتچرخکرده، عصاره، فالوده، مایع غلیظ، ملاط گچ یا سیمان کته خمیری بودن، قوام، غلظت، انعطاف، نرمی لج
روانسازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی روغن، روغن موتور، گریس، واسکازین، آب صابون [تراشکاری]، وازلین، تف، مرهم لوبریکانت
خوابآورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ر، هیپنوتیک، آرامبخش، مُسکّن، مخدر، سمی تسکیندهنده، مرهمگونه موادمخدر مُنوم