تولید کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت تولید کردن، درست کردن، ساختن، تشکیل دادن آفریدن، پدید آوردن، خلقکردن، اختراع کردن، سرشتن، بهوجود آوردن، نوآوری کردن، هستی دادن، آوردن، بارآوردن، بر
خوشبختفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل امروا، نیکبخت، بختیار، عاقبتبهخیر، نیکفرجام، موفق، بهروز، مرفهالحال، نازپرور(نازپرورد، نازپرورده)، مرفه، دولتمند، ثروتمند خوشاقبال شخص خ
ثروتمندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی انگر، دولتمند، متمول، دارا، غنی، محتشم، مایهدار، بینیاز، مالدار، سرمایهدار، متمکن، متنعم، مرفه، مستطیع، مستغنی تجملپرست خسیس، مالپرست ز