مردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی مرحوم، شهید، خدابیامرز، شادروان، قربانی، ناکام، جوانمرگشده، مدفون، کشتهشده میت غریق
منقرضفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود ، ناپدید، هلاک، مرده منسوخ، درحال مرگ، درحال انقراض، درحال احتضار، درحال مردن عهدبوق، گذشته نفله، تباه
تجزیهشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت تجزیهشده، متلاشی، پاشیده، تخمیرشده خمیرشده، له، خمیری بریده، منقطع پوسیده، مرده، فاسد، کثیف
کدرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، حاجب، تیره، تار، مرده، غلیظ، اندود، گلآلود مات، نیمهشفاف کمنور کثیف شیری، شیریرنگ، ابری، مهی اُپیک
بیرنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی یرنگ، رنگپریده، مثلشیربرنج، کمرنگ، سفید، ناسالم خاکستری، کمنور، مرده