جدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد دِ فاصل، مرز، دیوار، تیغه، پرده مانع، نرده، حصار، پرچین، خندق، خطوط دفاعی حائل، سپر، ضدضربه، ضربهگیر عایق، جسمنارسانا درز، شکاف جداسازی
حَدّفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ّ، غایت، نهایت، اندازه، مرز، ساحل، کناره، انتها حدود، حریم، کنار، آستانه محدودیت تعریف، تعیین مرز، مرزبندی، نشانگذاری مرز، دیوارکشی، محوطهسازی، تع
نقطۀ آغازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، نقطۀ شروع، استارت، شروع، شروع مسابقه، شروع بازی، نقطۀ عزیمت، خروج اوایل، نخستین وهله، آغاز کار، سرآغاز رجعت آستانه، دهانه، ورودی▼ مرز، حدّ آغازکنند
انتهافرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ا، قطب، نوک، نهایت، منتهیالیه، منتهاالیه، پایان، آخرخط، ته ِخط بن، ته غایت، مرز، حدّ پایانه، مقصد رأس، قله پیامد عقب پسوند آند، کاتد، شمال، جنوب مت
ناحیهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام حوزه، منطقه، بخش، بلوک استان، فرمانداریکل، ایالت، ولایت، امارت تقسیمات کشوری، تقسیماتجغرافیایی حوالی، نواحی، اطراف، اکناف، مرز، اراضی سرحدی، مرک