میزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد سهپایه، عسلی، میزتحریر سندان، چرخدستی، پاسنگ، سکو، منبر، وسائل مسجد رومیزی، سفره، خوان، بزم
مرکزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد قل، محور، قطب، کانون، وسط، قلب، هسته، ناف، کمر، جزء اساسی سانتر نقطۀ پرگار
مرگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ومیر، درگذشت، موت، شهادت، احتضار، اجل، فوت، وفات، رحلت، ارتحال، ممات، سقط فنا، مردگی، نابودی، تلف، نیستی، عدم فانی بودن، زودگذری خودکشی، کُشتن،
مرغفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی روس، مرغ هلندی، آمریکایی، ماکیان مرغ تخمی، مرغ خانگی، مرغ لاری، جوجه تخممرغ، خاگینه، سفیده، زرده ◄ غذای حاضری
پیامبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب غمبر، رسول، نبی، فرستاده، مرسل، شارع، مصحفنویس، معصوم آموزگار مذهبی، عالم دینی، واعظ، سروش پیامبران، انبیاء، رسولان، فرستادگان آدم، باباآدم، ابراهی
زاهدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ، پارسا، عارف، عابد، شیخ، درویش، قلندر، صوفی، انسان والا، شخص پرستشکننده، روحانیت، شخص معتقد سجادهنشین، صدیق مرتاض [حالت صفتی: زاهد▼] مرد ازدواجن
عارففرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب سالک، راهرو، رهرو، عاشق پوینده، جوینده صوفی، متصوف، پشمینهپوش، مرید پیر، مراد، مرشد، شیخ، قطب، هدهد مغان مرد حق، اهل طریقت غوث
جدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد دِ فاصل، مرز، دیوار، تیغه، پرده مانع، نرده، حصار، پرچین، خندق، خطوط دفاعی حائل، سپر، ضدضربه، ضربهگیر عایق، جسمنارسانا درز، شکاف جداسازی