احاطهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد طه، حلقه زدن، حصارکشی، خطکشی به دور چیزی، دیوارکشی، محوطهسازی، تعیین حدود، مرزبندی محوطه، صحن، محل توقیف، بازداشت تحدید محاصره، حمله دیوار پیرامون
جداسازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت زی، انفصال، فک، انقطاع تفکیک، انفکاک، دستچین انتزاع رهایی، آزادسازی انزوا، گوشهگیری تحریم، بایکوت طرد، دفع تصفیه، تقطیر تفریق مصادره جابهجایی، انت
حَدّفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ّ، غایت، نهایت، اندازه، مرز، ساحل، کناره، انتها حدود، حریم، کنار، آستانه محدودیت تعریف، تعیین مرز، مرزبندی، نشانگذاری مرز، دیوارکشی، محوطهسازی، تع
کشاورزیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی رزی، زراعت، فلاحی، فلاحت، کشت، زرع، مزرعهداری، بهزراعی، اصلاح نژاد باغداری، درختکاری، جنگلداری، باغبانی، گلکاری، مرتعداری، چایکاری دیمکاری، د
نگهبانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ، شکاربان، دیدبان، مرزبان، نگهبان ساحلی محافظ، شخص مدافع دروازهبان، ┄بان، ساربان، شتربان دژبان، نظامی، پاسبان، پاسدار بپا، مراقب قراول