مرد ازدواج نکردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی اج نکرده، عزب، مجرد، یالقوز، راهب، زاهد، تارک دنیا ضد بشر، آدم تنها
مهد (محل نشوونما)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت نشوونما)، زمینۀ رشد، محیط مساعد، محل پرورش، کانون، مرکز، کاشانه، آشیانه گهواره، مبدأ انکوباتور، رحم، جنین، زادوولد زمینه، پسزمینه
مجرد کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام ] مجرد کردن، ازجسم جدا کردن، روحانی کردن درنظر گرفتن، پنداشتن
مرگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ومیر، درگذشت، موت، شهادت، احتضار، اجل، فوت، وفات، رحلت، ارتحال، ممات، سقط فنا، مردگی، نابودی، تلف، نیستی، عدم فانی بودن، زودگذری خودکشی، کُشتن،
نادرستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، متقلب، بدجنس، بیوجدان، خاطی، ناشایسته، نارو، نانجیب، فرصتطلب، شرور، دورو پدرسوخته، جلب ناسره، اشتباه، دارای مفهوم نادرست: [نادرستدو معنی دار
مهمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اهمیت، حیاتی، جدی، فوتی، ضروری، اصلی، عمده، شاخص، برجسته، بسزا، مخصوص ممتاز، معتبر، گرانبها، گرانمایه، معظم، عظما، امهات، اهم، عالیه، عالی با
رندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات مرد هرزه، عیاش، زنباز، زنباره، فاسق، فاجر، دیوث، قرمساق ژیگولو، دونژوان هیز، چشمچران
مذکرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی نر، مرد، آقا، رجل، جنس خشن، ذکر، ذکور، مردک، آغا، پیرمرد شوهر، شوی، زوج، همسر برادر، داداش، اخوی پدر، ابوی، ناپدری، پدرخوانده، پدربزرگ، عمو، دای