مرجع نظردهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ظردهنده، داور، حَکَم، حاکمشرع، قاضی کارشناس، کارشناس رسمی، ارزیاب کارآگاه، بازرس، بازپرس، مشاور منتقد، رسالهنویس ناظر، ناظرین سیاسی، مفسر
کتاب مرجعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ع، فرهنگ، دایرهالمعارف، فرهنگنامه، مأخذ، مرجع، کتاب دانشگاهی▲ واژهنامه، گنجواژه، تزاروس، فرهنگ بیان اندیشهها، فرهن
برگشته بهوضع قبلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ته بهوضع قبلی، بهحال قبل برگشته، برگشته، مسترد، استردادی، مرجوعی، مرجوع، مرجوعه، برگشت دادهشده منصرف
برگرداندنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی برگرداندن، عودت دادن، مسترد کردن، مرجوع کردن برقرار کردن، اعاده کردن بهمیهن برگرداندن، آزاد ساختن تسویهکردن، پرداخت کردن
پسروندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت سرونده، مرتجع، اُمل، وحشی، شخص خام 699 عقبافتاده، عقبمانده معاود، عاید، بازگردنده مرجوعی، برگردان
برقرارکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی برقرارکننده، برگرداننده، دلجوییکننده، حمایتآمیز ارجاعی، واگذارشده، مرجوعی، برگرداندهشده، مسترد(شده)