مرتعشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، دارای نوسان، ضربان‌دار، تپنده، مواج، آویزان، لرزان، جنبان، جنبنده، متحرک متلاطم درخشنده، سوسوزننده، روشن
مرجع نظردهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ظردهنده، داور، حَکَم، حاکم‌شرع، قاضی کارشناس، کارشناس رسمی، ارزیاب کارآگاه، بازرس، بازپرس، مشاور منتقد، رساله‌نویس ناظر، ناظرین سیاسی، مفسر
پسروندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت س‌رونده، مرتجع، اُمل، وحشی، شخص خام 699 عقب‌افتاده، عقب‌مانده معاود، عاید، بازگردنده مرجوعی، برگردان
کشآمدنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی مدنی، کِشی، کش‌سان، الاستیک، ارتجاعی، فنری، پس‌جهنده، مرتجع، لاستیکی شناور، جست‌وخیزکننده پلاستیک، تاشو، خم‌شو، منعطف برگردان نرم
کوتهفکرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال بین، کوته‌نظر، قشری، مرتجع، کهنه‌پرست، واپسگرا، متحجر، محافظه‌کار، تنگ‌نظر، ملانقطی، خرده‌بین، سختگیر
خارج از زمان خود بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] خارج از زمان خود بودن، زمان-ناسازگاری، عدم انطباق تاریخی نابه‌هنجاری تاریخی، اشتباه تاریخی دیرجنبیدن، تأخیر، زود رسیدن، تعجیل رسم منسوخ، امر منسوخ