مراقبتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ت، مواظبت، نظارت، پرستاری، تیمار، کشیک، نگهبانی، دیدهبانی، محافظت، حفاظت تفقد، التفات، توجه، حمایت غمخواری، گوشۀچشم، نگرانی مباشرت
مراقبت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ، مواظبت کردن، پرستاری کردن، بالاسرِ ِکسی بودن، پاییدن، نظارت کردن، هدایت کردن، حفاظت کردن، نوازش کردن، بهنازپروردن باد زدن
محل مراقبتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود قبت، پرورشگاه، پست دیدهبانی، پست نگهبانی، تیمارستان، یتیمخانه
نگهدارندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی هدارنده، حفظکننده، محافظ، مراقب، نگهبان، مالپرست، مُصِر چسبنده، چسبناک، سفت
محتاطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی تاط، محافظهکار، ملاحظهکار، احتیاطکار، مراقب، مارگزیده، آماده عافیتطلب بیزار دستبهعصا، مآلاندیش
سمجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ج، مقاوم، باپشتکار، مُصر، خستگیناپذیر، سختکوش، نستوه بدپیله قاطع، کلهشق، دارای فعالیت، زحمتکش نگهبان، مراقب شکست نخورده، مصمم
محافظفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ▲، نگهدار، مدافع، نگهبان، قیم، پیشمرگ، بیغرض، بپا، مراقب امنیتی، حراستی، ایمنی، استحفاظی، حفاظتکننده، مأمور، مرزبان
آماده نبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ل] آماده نبودن، دروضعیت ناآمادهقرار گرفتن کامل نبودن، تکمیل نشدهبودن، [◄ نقصان یافتن 55] بیبرنامهبودن، خودجوش بودن، بداهه گفتن غافلگیر شدن،