مراقبتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ت، مواظبت، نظارت، پرستاری، تیمار، کشیک، نگهبانی، دیدهبانی، محافظت، حفاظت تفقد، التفات، توجه، حمایت غمخواری، گوشۀچشم، نگرانی مباشرت
مراقبت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ، مواظبت کردن، پرستاری کردن، بالاسرِ ِکسی بودن، پاییدن، نظارت کردن، هدایت کردن، حفاظت کردن، نوازش کردن، بهنازپروردن باد زدن
محل مراقبتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود قبت، پرورشگاه، پست دیدهبانی، پست نگهبانی، تیمارستان، یتیمخانه
راغبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ، داوطلب، نامزد، کاندید، متقاضی، اهل، مایل، موافق (راضی)، مصمم خواهان نامزدشده، مورد آزمایش
راغب بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام غب بودن، آمادۀ انجام کاریبودن، داوطلب بودن، تقبّل کردن، قبول زحمت کردن، رغبت داشتن، اراده کردن نظرداشتن، قصد کردن، همراهی کردن، رضایت دا
تراپیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ی، مراقبت پزشکی، درمان کمکهای اولیه، تزریق، بانداژ، باندپیچی، پاشویه، انفوزیون، اورژانس شیمیدرمانی، هیدروتراپی، آبدرمانی، برقدرمانی، اکسیژ
محتاط بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی بودن، احتیاط کردن، مراقببودن، احتیاط داشتن، پرهیز کردن، برحذر بودن، دستبهعصا راه رفتن، باآزمون وخطاجلو رفتن، بیمه کردن، پوشش بیمهای داشتن
ترتیبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، تسلسل، تعاقب، توالی سلسله مراتب، درجهبندی، درجه، قطار، آرایه، ردیف