مرتعشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، دارای نوسان، ضرباندار، تپنده، مواج، آویزان، لرزان، جنبان، جنبنده، متحرک متلاطم درخشنده، سوسوزننده، روشن
مراعاتکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود تکردن، رعایت کردن، درنظرداشتن، مودب بودن منطبق بودن
رعایت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی وابسته رعایت کردن، مراعات کردن، به‌جاآوردن، پیروی کردن، منطبق بودن اطاعت کردن عمل کردن، کردن ملاحظه کردن، احترام گذاشتن، اهمیت دادن
بازرسی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی کردن، مراجعه کردن، تفحصکردن، کنجکاوی کردن، مطالعه کردن دیدوبازدید کردن، سَر زدن
رعایتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی وابسته یت، مراعات، نگهداری، احترام متقابل، ملاحظه، انجام، عمل، اطاعت رعایت قانون، قانون‌مداری، قانون‌مندی رعایت حق‌تقدم نگاه‌داشت تقلید، عب
ارجاعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه اع، احاله رجوع، مراجعه، عطف، استناد، نقل قول مرجع ارجاع کار، تفویض اختیار ارباب رجوع، متقاضی