مذمومفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات وهیده▼، تقبیح شده، تصویب نشده، سانسورشده، مردود، مقصر، عذرآورنده مطرود، معزول
توصیه نشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] توصیه نشده، خلاف مصلحت، مذموم ناشایست، ناسزاوار، بدون حق، نامناسب، ناسازگار نابههنگام نامستحق، فقدان حق غیرمقتضی، مردود
مردودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ] مردود، ردّشده، مذموم برگشتی، مستردشده، برگشت خورده، نکوهیده ناباب، نامناسب ناشايسته، فاقدشرايط (صلاحیت) لازم، غيرقابلقبول، انتخاب نشد