متوسطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت توسط، میانی، میانه، اوسط، وسطی، مرکزی بینابین، حدوسط، مدیوم، معتدل، معمولی، ملایم، بینبین عادی، نرمال میانهحال بیطرف متوسطالقامه
متوسط بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ل] متوسط بودن، بهطور متوسط انجامدادن جبران کردن نصف کردن، سازش کردن
مدرسهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط مکتب، نهاد آموزشی، کالج، آموزشگاه، پژوهشکده، مهدکودک، پرورشگاه، یتیمخانه، هنرستان▼، دانشگاه دانشگاه آزاد، دولتی، غیرانتفاعی، دانشگاه پیامنو
طبقه متوسطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی وسط، کسبه، بازرگانان، شاغلین حرفه ای، کارمندان، بورژوازی
متوسطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت توسط، میانی، میانه، اوسط، وسطی، مرکزی بینابین، حدوسط، مدیوم، معتدل، معمولی، ملایم، بینبین عادی، نرمال میانهحال بیطرف متوسطالقامه
متوسط بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ل] متوسط بودن، بهطور متوسط انجامدادن جبران کردن نصف کردن، سازش کردن
آموزگارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط زگار، معلم، مدرس، رایزن، مفسر، آخوند، روحانیت، دانا دبیر، استاد، استاد راهنما، ناظم، ناظمه، مدیر مدرسه استاد، عضو هیئت علمی، مدیرگروه، استادی