مدامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان مدام، مداوم، زماندار، مدتدار دائم، همیشه همیشگی، دائمی، ابدی ادواری، فصلی مداوم [حرکت /عمل]، مکرر، متداوم
مبهمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه هوم، گنگ، رمزورازدار، نامعلوم، مغلق، پوشیده، مرموز، ناشناخته، مجهول، نافهم، قلمبه، ملقلق، دورازدهن، غیرقابلدرک غامض،
متهمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات م، مقصر، مظنون، خوانده، پژوهشخوانده، مدافع، مدعیعلیه، زندانی شخص متهم، متهم ردیف یک
متهمکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات نده، تهمتآمیز، شکایتآمیز، اثبات کننده، مثبته، ازشأن کاهنده
مدامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان مدام، مداوم، زماندار، مدتدار دائم، همیشه همیشگی، دائمی، ابدی ادواری، فصلی مداوم [حرکت /عمل]، مکرر، متداوم
متهمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات م، مقصر، مظنون، خوانده، پژوهشخوانده، مدافع، مدعیعلیه، زندانی شخص متهم، متهم ردیف یک
ناواضحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تیره، مبهم، کمنور، ریز، گنگ، مهآلود، خارج ازفوکس، تاریک، کدر ابهامآمیز، مبهم، معقد، مغلق، بغرنج، نامفهوم، غیرقابلدرک، دوپهلو درهم تنیده، پیچ
کمنور بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ل] کمنور بودن، کدر بودن مبهم دیدن کمنور شدن، رو بهزوال گذاشتن درکمین بودن
مستمراًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم وقفه، یکریز، دائم، یکنفس، مدام، دائماً، لاینقطع، بهطور پیوسته، اتصالاً، بدون توقف، بدون انقطاع، همواره، همهروزه، دائماً، همیشه، بیامان، مادام، ب