مدارا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام را کردن، ملاحظه کردن، آسانگرفتن، نرمش نشان دادن، ارفاق کردن، امتیاز دادن، آوانس دادن، تخفیف دادن میانهرو بودن، ملایم شدن نوازش کردن
صبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام بایی، بردباری، مدارا، اعصاب، شکیب، طمانینه حوصله، حال، دماغ صبوری تحمل، حلم، طاقت، تاب، توان امان تأخیر
سازشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی وابسته ، سازشکاری، مصالحه، مدارا، مسالمت، سازگاری، تسلیم، گذشت، آشتی بدهبستان، زدوبند، بندوبست، گاوبندی، ساختوپاخت، ساختوساز، تبانی، تو
میکروالکترونیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ترونیک، ترانزیستور، دیود، تراشه، چیپ، مدارهای بسیار ریز، میکروپروسسور ابزارهای نانو
نرمشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام نرمش، ولنگاری، مسامحه، سهلانگاری، بیعزمی تساهل، مدارا، ملایمت، نرمخویی، سازش، لیبرالیسم، تولرانس، رواداری، تسامح، آسانگیری عدم تمرک
آسانگیریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام گیری، ملایمت، ارفاق، آوانس، مدارا، نرمش، تحمل، مماشات، بیطرفی تساهل، تسامح، آزاداندیشی، آزادفکری، دمکراسی، آزادی، لیبرالیسم ترحم، دلس