محققفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود پژوهشگر، دانشپژوه، کاشف، مخترع بررس، بررسیکننده، پژوهنده، تحقیقکننده، شخص جستجوگر ممتحن آنالیست پرسشگر، مخبر، خبرنگار یابنده، کا
سزاوارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ر، محق، مستحق، شایسته، درخور، لایق، مستوجب، باب، برحق، اهل صاحب حق، دارای حقوق مالکیت، برخوردار ذیصلاح، ماهر قابل، باکفایت، آماده، خبره شایستهت
کنجکاوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ت] کنجکاو، محقق فضول پژوهنده، دانشپژوه، متفحص، متتبع، متجسس دقیق، خردهبین پوینده، جوینده، پیجو، پیگیر، جستجوگر متحیر، حیرتمند
آزمایشکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود کننده، محقق، پژوهشگر، آزماینده، آزمایشگر، اهل تجربه آزمایشگاه
شخص جستجوگرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود تجوگر، آدم کنجکاو، محقق، کاوشگر، پژوهشگر ممتحن، بازپرس، بازرس، بازجو جاسوس فضول پوینده، جستجوکننده، جوینده، پیجو بازبین
غمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ندوه، حُزن، محنت، عزاداری، سوگ، ماتم، سوگواری ملال، أسف، تأسف، اندیشه، باردل، ناله، تأثر، تألم، تحسر احساس غربت، غم غربت، غم گذشته خوردن، می