گیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) گره، محذور(محظور)، گرفتاری، مخمصه، دردسر، مزاحمت، ناراحتی، بدبختی، دشواری
غمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ندوه، حُزن، محنت، عزاداری، سوگ، ماتم، سوگواری ملال، أسف، تأسف، اندیشه، باردل، ناله، تأثر، تألم، تحسر احساس غربت، غم غربت، غم گذشته خوردن، می
منهاشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اشده، تفریقشده، کمشده، محذوف، برداشتی، زده، حذفشده، خطزده(شده) فاقد، عاری، بدون، منهایِ▼
ناقصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ص، ناکامل، نارسا، افتاده، نادیده گرفتهشده، جاافتاده، دارایازقلم افتادگی، محذوف تکمیلنشده▼ معیوب، خراب، بدونکمال ◄ ناقص، کم آورده لُخت، تجهیزنشده ک
روبروفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد روبرو، مقابل، برابر، محاذات، جلو نقطۀ مقابل، وضعمقابل، آنتیتز تقابل، ضدیت، مخالفت، مغایرت، ناسازگاری جهتمقابل▼، جهت صفحۀمقابل، پشتِ کاغذ، ظَهر کاغذ