سزاوارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ر، محق، مستحق، شایسته، درخور، لایق، مستوجب، باب، برحق، اهل صاحب حق، دارای حقوق مالکیت، برخوردار ذیصلاح، ماهر قابل، باکفایت، آماده، خبره شایسته‌ت
ماهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام ، قمر هلال، ماه نو، ماه کامل، شب چهارده، اهلّه، محاق، بدر مهتاب ماه‌گرفتگی، خسوف قمرهای سیارات، سیارک دهانه‌های برخوردی
گرمکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ه، کالری‌بخش، نیروزا، آتش‌زا، گرمازا، محرق، سوزاننده گازوییلی، نفتی، ذغالی، هیزم‌سوز، الکلی، خورشیدی سوزش‌آور [آتش‌افروز، آتش‌مزاج ◄ عصبانی، خان
برخوردارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی دارا، مالک، صاحب، متنفع، ذینفع، متصرف، دارنده صاحب حق، محق، سزاوار بهره‌مند، متمتع، مستفیض، فیض‌برنده، مستفید، فایده‌گیرنده، استفاده‌کننده [
حمایت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات مایت کردن، وکالت کسی‌را به‌عهدهگرفتن، دفاع از کسی‌را به‌عهده گرفتن، دفاع کردن، فریاد رسیدن، به‌دادخواهی کسیرفتن محق دانستن، حق را به‌جانب کسیداد