انحلالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ل، محلول درست کردن، دمکردن، خیساندن حلّالیت، حلشوندگی، انحلالپذیری اسامی محلولها: محلول آبی، آبنمک، آبقند، آبنباتداغ، مایعات، آلیاژ همز
مایعشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی مایعشده، آبشده، گداخته، مذاب، ذوبشده محلول، حلشده، حلشدنی، قابل انحلال مایع
مایع شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی شدن، ذوب شدن، گداختن، گداختهشدن حل شدن، آب شدن، ناپدیدشدن محلول درست کردن، حل کردن، بههم زدن، آب زدن، درآب حل کردن، دم کردن، خیساندن
آبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ب، ماء، آب آشامیدنی، آب معدنی، آب نمک، محلول آب آشدوزو جریان آب، سیل، باران، چشمه، قنات، آبشار اَشکال آب، یخ، برف دریا، اقیانوس، دریاچه، رودخ