پیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، مسن، سالمند، فرتوت، بزرگسال، سالخورده، کهنسال [حالت اسمی (کاملمرد، کاملهزن) شخص پیر، پیرزن 133] ارشد، سنی، جهاندیده، کارآزموده، گرموسردِزمانه د
خوب بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] خوب بودن، محاسن فراوانیداشتن، نیکویی کردن قبول شدن ازآسمان افتادن، برتر بودن کیفیت داشتن، مرغوب بودن، مزیت داشتن، خِیرداشتن حق بودن
موفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل و، گیس، زلف، جعد، طره رنگ و صفات مو: مشکی، پرکلاغی، خرمایی، طلایی، بلوند، روشن، بور، سفید، شرابی، مشکرده، هایلایت ریش، محاسن، تهریش، ریش بزی، ریش پ
خوبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ی، نیکویی، اعتبار، شهرت، خوشنامی، حُسن، تعالی، صفات خوب انسانی مکارم، محاسن، خوبیها، الطاف، کرامات نیکی، احسان، بخشش، کرم، لطف، دهش، کمک، نی
متأهلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی مزدوج، تازه عروس، تازه داماد، شاهداماد، شوهردار، زندار، عقدکرده، عقدی، محصن، محصنه