محرومکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ن، بینصیب کردن، بیبهره کردن، سلب کردن، یتیم کردن، لخت کردن، ناک کردن، مال کسیرا ازدستش بیرون آوردن
صفات موروثیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود وثی، وراثت، میراث، دیاناِ، کروموزوم، ژن، خاصیت ارثی استعدادذاتی، گناه جبلی اجداد، نسب نامه، ولی آتاویسم، شباهت نیاکان، وقوع مکرر، تکرار قانون مندل
مستثنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ستثنا، محروم، بینصیب، بیبهره، ممنوعشده، مستثناشده، خطخورده مردود، غیرممکن بیرون گذاشتهشده، ممنوعالخروج، تبعیدی، اخراجی، پناهنده طردشده، مطرود،
مستثنی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت مستثنی بودن، محروم بودن، بیرونگذاشته شدن، مجاز نبودن مستثنا شدن، کنار گذاشته شدن، تحریم شدن
بهارث رسیدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت رسیده، موروثی، ارثی، وراثتی، مادرزادی، ژنتیک اجدادی، پدری مندلی