زندانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام د، محبس، حبس، اسارتگاه، اردوگاه اسرای جنگی، دارالتأدیب، زندان تأدیبی، ندامتگاه، بازداشتگاه، توقیفگاه، اردوگاه کار اجباری، انفرادی، زند
خندانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی نده کنان، لبخندزنان، متبسم، تبسمکنان، شکفته، شکوفا خوشرو، خندهرو، بشاش، متبسم، گشادهرو، بسیم خوشحال مضحک، خندهدار، تمسخرآمیز مسخره، نام
گرفتهشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی تصرفشده▼)، برداشتهشده، اخذشده، گرفتهشده، ستانده، مأخوذ، مکتسَب، کسبشده، اکتسابی، دریافتی چیده(شده)، دستچین، انتخابشده سلبشده، مسلوب، م